English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4019 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
avast U ایست توقف کنید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closest U ایست توقف
closes U ایست توقف
closer U ایست توقف
close U ایست توقف
cease U ایست توقف
ceased U ایست توقف
ceases U ایست توقف
ceasing U ایست توقف
stand U ایست کردن توقف کردن
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
vehicle stopping distance U مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
adds U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
standstill U ایست
hold U ایست
holds U ایست
avast U ایست
flag stop U ایست
halt U ایست
halted U ایست
perisystole U ایست دل
whoa U ایست
limit stop U حد ایست
standstil U ایست
halts U ایست
stopped U ایست
breathing space U ایست
cessation U ایست
stoppages U ایست
stand U ایست
stop U ایست
stoppage U ایست
stopping U ایست
time out U ایست
stay U ایست
stayed U ایست
stops U ایست
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
it is a thankless task U کاربیهوده ایست
suspension U ایست تعلیق
at pause U در حال ایست
holds U ایست نگهداری
hold U ایست نگهداری
suspensions U ایست تعلیق
whoa U ایست دادن
pausal U ایست دار
interval U ایست وقفه
nodal point U نقطه ایست
dynamic stop U ایست پویا
silencing U ایست بی حرکت
fixism U ایست گرایی
unceasing U ایست ناپذیر
truces U جنگ ایست
truce U جنگ ایست
haemostasia U ایست خون
caesura U وقفه ایست
silenced U ایست بی حرکت
silences U ایست بی حرکت
hold water U قایق ایست
haemostasis U ایست خون
to make a pause U ایست کردن
stop element U عنصر ایست
statics U ایست شناسی
silence U ایست بی حرکت
periods U نوبت ایست
period U نوبت ایست
to make a stop U ایست کردن
to be under ane U در حال ایست بودن
halts U سکته ایست کردن
halt U سکته ایست کردن
to heave to U بحالت ایست دراوردن
ease all U درکرجی رانی ایست
fetch up U بحال ایست درامدن
stopping sight distance U فاصله دید ایست
stop bit U ذرهء ایست نما
to come U بحال ایست درامدن
halted U سکته ایست کردن
hockey stop U نوعی ایست ناگهانی
he is a prodigy of learning U اعجوبه ایست در دانش
he has a loose conduct U ادم هرزه ایست
the train runs without a stop U قطار بدون ایست
to put to a pause U بحال ایست دراوردن
total stopping distance U طول ایست کامل
interludes U ایست میان دو پرده
haemostatic U وابسته به ایست خون
lay by U جایگاه ایست ایستگاه
lay-by U جایگاه ایست ایستگاه
interlude U ایست میان دو پرده
what kind of a bird is that ? U چه قسم پرنده ایست
lay-bys U جایگاه ایست ایستگاه
stop bit U بیت ایست نما
torpidity U حالت سستی ایست
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
hyphen U نشان اتصال ایست درسخن
patience is a virtue U شکیبائی خوی پسندیده ایست
the child is a wonder U این بچه عجوبه ایست
hyphens U نشان اتصال ایست درسخن
stopping sight distance U فاصله دید برای ایست
menopause U بند امدن قاعدگی ایست طمث
to taxi to a standstill U حرکت آخر تا به ایست رسیدن [هواپیما]
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
pausal form U دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
abio U کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
ease off U شل کنید
say no more U بس کنید
cautioned U توجه کنید
cautioning U توجه کنید
keep at it U مداومت کنید
attention to orders U توجه کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
make a hurry U عجله کنید
move out U حرکت کنید
accelerando کم کم تند کنید
oyez U گوش کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
push the door to U در راپیش کنید
cautions U توجه کنید
deletes U حذف کنید
deleted U حذف کنید
delete U حذف کنید
oyez U توجه کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
caution U توجه کنید
supposing U فرض کنید
vide infara U را نگاه کنید
dele U پاک کنید
suppose U فرض کنید
supposes U فرض کنید
repeat U تکرار کنید
i say U نگاه کنید
deleting U حذف کنید
hurry up U عجله کنید
hold hard U صبر کنید
wait a second U تامل کنید
leontief table U نگاه کنید به :
recive U مصرف کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
repeats U تکرار کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
opened U مروحه را باز کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
wait a second U یک خرده صبر کنید
NB U خوب دقت کنید
open U مروحه را باز کنید
chain U مراجعه کنید به CATENA
chains U مراجعه کنید به CATENA
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
opens U مروحه را باز کنید
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
observe silence U سکوت را رعایت کنید
trail U هدف را تعقیب کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
maydays U خطر کمک کنید
mayday U خطر کمک کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
supra U ببالا نگاه کنید
sus.per coll U حلق اویزش کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
out with him U اورا بیرون کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a little U کمی صبر کنید
try and came U کوشش کنید که بیائید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
wait a minute U اندکی صبر کنید
stoppages U توقف
stop code U کد توقف
parked U توقف
parks U توقف
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com